-
صد +39: rain
سهشنبه 12 مهرماه سال 1390 12:16
Rain (setting out in the leaf boat) This dress that I made out of the curtains was on the line, dancing around better than I can. Now we walk up to the top of the street. Once letting go, rain sails us in a leafy boat down the street. And we’ll be there before we know. There go the lawn chairs. Some frogs are racing...
-
صد+38: راست!
یکشنبه 10 مهرماه سال 1390 10:21
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA راست گو که باشی.... وقتی تو جایی زندگی میکنی که همه به یه نوعی دارن دروغ میگن که راست تو هم دروغ محسوب میشه. از همه اطرافیانت هم راستگو تر باشی باز هم اون ته ته دلشون میگن دروغ میگه اون ته ته دلت هم خودشون رو بررسی میکنن و در آخر میگن نه این داره دروغ میگه همیشه همه رو با...
-
صد +37:
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 10:21
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA پیدا کردن یه آدم برای خودت خیلی سخته. اینکه یکی رو داشته باشی تنها برای خودت. وحشتناکه.... نه که نشه ها اما الان جایی هستیم که با هر سلام تو انتظار هزاران کار ازت میره. چرا؟ چون هر چیزی ارزش خودش رو از دست داده، چون هر کسی تنها به حال خودش می اندیشه و اون براش مهمه و نه...
-
صد +36
یکشنبه 27 شهریورماه سال 1390 20:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA هر نوع تحقیری طعم خاصی داره. هر کس به یه نحو با اونها برخورد میکنه. اما خورد شدن هر نوع احساسی در انسان ها دردناکه. این خورد شدن ها هم میتونه به شخصیت، غرور و یا اعتقاد فرد برگرده. تیکه تیکه شدن ایمان من در این برهه از زمان وقتی علنی میشه که از هر شخصی که بر گرده به من بگه...
-
صد +35: Not a cloud in the sky Got the sun in my eyes
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 15:58
لینک Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Such a feelin’s comin’ over me There is wonder in most everything I see Not a cloud in the sky Got the sun in my eyes And I won’t be surprised if it’s a dream Everything I want the world to be Is now coming true especially for me And the reason is clear It’s because...
-
صد +34:
شنبه 5 شهریورماه سال 1390 13:18
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA تلفنت زنگ میخوره. از دیدن یه اسم آشنا لبخند گل و گشادی به لبت میشینه و با ذوق گوشی رو بر میداری. بعد از تلفن که اتفاقا برای دادن خبر خوب هم بوده، یه غم گنده تو دلت شروع به جوونه زدن میکنه. وقتی دوستای دوران جوانی (18 تا بیست وخورده ای) آدم ازدواج میکنند... یه غم گنده همراه...
-
صد+33:
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1390 13:02
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA گاهی اوقات زمان چنان کند میگذره که تو در برابرش کم میاری. گاهی اوقات ثانیه ها به مشابه ساعت می گذرن و تو در عجبی که چرا و به چه علت. گاهی اوقات زمان ارزش خودش را برای تو از دست می دهد و تو حیران این value نا به هنجار می شوی. گاهی اوقات ثانیه را طلب می کنی تنها برای رد کردن...
-
صد+32:
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 13:54
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA خیلی وقت ها هوس رفتن به سر آدم میزنه. به خصوص وقت هایی که میشنوی دوستات یکی یکی دارن از اینجا میرن. و هر کدوم به بهانه های مختلف تنهایی یا با خانواده و همسر. خیلی وقت ها اون موقع که عرصه بهت تنگ میشه و دلت میخواد ازاد باشی برای خودت، فکر رفتن به سرت میزنه. خیلی وقت ها که...
-
صد+31 :
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 11:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA اینکه در مورد خیلی چیزها سکوت کنی، اینکه همیشه از در منطق و عقل وارد موضوعات بشی، اینکه همیشه احساسات آخرین تیر ترکش حرف و فکرت باشه، اینکه همیشه به سردی با افکار احساسی دیگرون برخورد داشته باشی، به معنی نیست که هیچ گاه از لحاظ عاطفی ناراحت نشدی، احساساتی نشدی، و برای...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 تیرماه سال 1390 16:57
نوشتن انگیزه میخواد و حوصله. انگیزه برای اینکه هدفی برای نوشتن موجود باشه ... مثلا بدونی با وجود دری وری نوشتن هات هستند کسایی که بخونند وگاها لذت ببرند. نقدت کنند و بگن اوه عجب چیزی. درست مثل باقی کارهای انسان ها که برای انجامشون همیشه هدف مهمترین مسئله وجودی میشه. انگیزه برای اینکه بدونی وقتی داری یکی از لحظات...
-
صد+29:
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 16:19
Every Home,Every Heart, Every Feeling, Every Moment Of happiness is incomplete without u, Only U can complete this world… Happy Women’s Day سه نوع گل داریم، یکی تو خونه، یکی تو گلخونه، سومیشم داره این رو میخونه. روزت مبارک! خداوند لبخند زد و از لبخند او زن آفریده شد. لبخند زیبای خداوند روزت مبارک! - زن شکوفه ایست که...
-
صد+28
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 13:09
دیروز رفتیم سینما... همین فیلمی که همه الان دارن دوبار دوبار میرن... اما اصلا دلم نمیخواد یه بار دیگه ببینمش... بازی بازیگراش عالی بود... احساس همذات پنداری قوی بود... اما اصلا دلم نمیخواد دوباره ببینمش...
-
صد+۲۷:
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 14:55
-
صد+۲۶
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 12:14
وقتی می خواد محرم اسرارش بشی... دیگه خدا رو بنده نیست... یعنی چی؟ یعنی اینکه حالا که تو شدی سنگ صبور طرف مقابل... به جز اینکه باید منتظر بمونی تا اون باهات حرف بزنه،باید سرویس های مختلفی رو هم ارائه بدی، احوال پرسید های هرروزه، سراغ گرفتن های ساعتی، بیرون رفتن های هر هفته ای و سر ساعت مشخص بدون اینکه به این فکر بشه که...
-
صد+25
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 16:22
یه دوستی دارم که دوستیمون وارد بیست و خورده ای سالش شده! ا زوقتی تو کوچه باهم بازی میکردیم.... یه دوست دیگه دارم نزدیک به 15 16 سال از آغاز دوستی و آشنایمون میگذره... یکی رو از دانشگاه شناختم... اولش همراه بودیم و بعد به دوستی در حد معقول رسیدیم... یکی از همون بچه های دانشگاه بعد از شاید یک سال زنگ زده دیروز و بهم...
-
صد+۲۴
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1390 11:29
-
صد+23:
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1390 10:55
ALL OF YOU OR I LOVE YOU ? which one you will hear?
-
صد+ 22:
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1390 17:11
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهایمان جای حضور دوستانمان هستند.... نوروز مبارک * <:]]]>< * <:]]]>< * <:]]]>< یادت باشه من اولین کسی هم که ماهی عید برات فرستادم.... پیشاپیش عیدت مبارک! I wish you health.... so you may enjoy each day in comfort.... I wish you the love of...
-
صد+21:
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 11:53
مدیر پروژه خارجی مون استعفا داد... و برامون آرزوی موفقیت نمود.... جا داره ما نیز آرزو موفقیت کنیم و استعفا دهیم ............ حالا چه بر سر پروژه 1 ملیون یورویی میاد؟
-
صد+۲۰:
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 14:39
-
صد +19: for the first time
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 13:00
-
صد+18:
یکشنبه 1 اسفندماه سال 1389 08:55
وقتی از خیابون رد میشم، سرمو می اندازم پایین، چشمامو میدوزم به کف خیابون .... نه برای اینکه چشمم تو چشم نامردای مرد نمای خیابون نیافته.... نه برای اینکه چشمم به کودک دست فروش سر چهار راه که مرتب و منظم ایستاده و داره با اون صورت گرد و چشمای مشکی و بینی کوچکش که گل میفروشه، نیافته... نه برای اینکه چشمم به نیروی مهربان...
-
صد+17: Today
یکشنبه 10 بهمنماه سال 1389 13:14
-
صد+16: unefolleecrivain
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 13:35
-
صد+15: جوجه و کارهاش
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 09:24
روز اسباب کشی، دو قسمت شدیم آخه وسایل کاملا تو خاور جا نشد ( به قول مامانم خاور هم خاور های قدیم، انگار این یه مینی خاور یا به عبارت دیگه میدی خاور بود نه خاور اصلی) برای همین دو سه نفر خونه جدید موندن و دو سه نفر برگشتن خونه. اون روز نمیدونم چطور و چرا به جوجه چیزی گفتم که از دستم دلخور شده بود شدید. فکرشم نمیکردم یه...
-
صد+14:
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 12:34
ساعت دایره ای شکل روی مونیتور 12 و خورده ای رو نشون میده. صفحات رو می بندی و بعد هم در کامپیوتر و میذاری روش و موس و هدفون هم میرن روی در کامپیوتر. بلند میشی میری سراغ یخچال شیشه رو بلند میکنی و یه جرعه میخوری. برمیگردی تو اتاقت و چراغ رو خاموش میکنی و بعد کورمال کورمال راهت رو به سمت تختت پیدا میکنی . میخزی زیر پتو...
-
صد +13: Moving
یکشنبه 19 دیماه سال 1389 09:40
میگن موقعی که من تقریبا یک نهم سن الانم رو داشتم ... اسباب کشی کردیم و رفتیم خونه جدید. از اون موقع که اونجا بودیم تک تک اتاق های خونه نصیب من شد زمانی کویک ترین اتاق مال من بود و بزرگترین مال پدر و مادرم .... بعد اونها اومدن تو اتاق کوچیکه و من تو بزرگه و بعد هم اتاقم رو با برادرم عوض کردم. تو هر اتاقی که رفتم یه اثر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 دیماه سال 1389 01:21
-
صد+12: تاکسی
یکشنبه 12 دیماه سال 1389 09:30
شاید قسمت اعظمی از زندگی اکثر آدم ها سر کارهاشون میگذره. اما زندگی من بیشتر و بیشتر تو تاکسیه. نه که ماشین دوست ندارم و از رانندگی بدم میاد، بیشتر کارها و زندگیم یا تو اتوبوس گذشته یا تو تاکسی مثل درس خوندن ... دوست پیدا کردن ... دیدن دوستام ... کتاب خوندن هام ... یادش به خیر اون موقع که شمشیر رو میخوندم و می خندیدم...
-
صد+ ۱۱ : تاثیرات منفی من !
چهارشنبه 1 دیماه سال 1389 10:20
دارم کم کمک به این نتیجه می رسم که اگه بخوام می تونم بقیه رو وادار به انجام کاری بکنم. البته طرفم هم باید توانایی جذبش رو داشته باشه. مثلا طوری به کچل حرف بزنم که بیافته پی اش و تا ته کار رو در بیاره. هر از چندوقت یه بار در اتاق رو موقع رفتن می بست. اما من به روی خودم نمی ا وردم. اتاق که نه ما پارتیشن بندی کردن سالن...