je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

صد+93

سن و سالت که کم باشه، همه کم کم بهت میگن، دوست پیدا کن. با فلانی دوست شو. برو با اون دختره بازی کن! با او غذاتو نصف کن. تو مدرسه دوست صمیمی بگیر. با بچه های کلاس مهربون باش. با فلانی بیا خونه. با بچه فامیل جوش بخور و اسباب بازی هاتو شریک شو.

و اینجوری یاد میگیری تو هر محیطی که وارد میشی، با چند نفری بخندی، شوخی کنی، درددل کنی. یه ادم خاص برای اون محیط خاص برای خودت درست کنی. که بتونی بهش اعتماد کنی، و ا عتماد کنن.

مدرسه، انواع و اقسام کلاس های مختلف، دانشگاه، محیط کار، سالن های ورزشی. فضای مجازی اینترنت، حتی گاهی وقت ها سر جلسات کنکور و درنهایت حتی تو سفر.

این شیب دوست پیداکردن هی میره بالا و بالاتر. بعد مثل همه شیب ها، یه جایی میرسه به یه پیک. بعد سقوط آزاد.

هی از تعداد مراوداتت با این آشناها و دوست ها کم میشه. هی کم میشه. هی کم میشه. تا جایی که به خودت میای و میبینی داری فلان شخص رو از دایره دوستان اینستات پاک میکنی. دیگه برات مهم نیست شخص ایکس، چه داره میکنه با زندگیش. دیگه اهمیتی نداره که ریز به ریز زندگیتو یعنی اتفاقای شادشو همه بدونن، در نتیجه حتی همون دوتا پست سالانه رو هم نمیزنی.

هی این نموداره کم میشه تا تقریبا به صفر میرسه. 

چه موجود عجیبی هستیم ما...

صد+92

میگهدوستات کجان. میگم هستن. سر جاشون تو خونه ها. میگه چرا دیگه نمیرید بیرون؟ چرا نمیایید بشینید اینجا. میگم حسش نیست. حوصله نیست.

میگه نگرانتم، داری افسردگی میگیری. یه فکری به حال خودت بکن.


انگار نمیدونه این حسافسردگی مدت هاست که باهامون نشست و برخاست داره،انگار نمیدونه خنده های الکی رو لبهامون رو فقط نشون همدیگه میدیم. فقط داریم عمر و روزگار سپری میکنیم. کی میتونه تو این اوع و احوال شاد و امیدوار،پر از حس جووانی اخه بمونه؟