je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

صد +13: Moving

میگن موقعی که من تقریبا یک نهم سن الانم رو داشتم ... اسباب کشی کردیم و رفتیم خونه جدید. از اون موقع که اونجا بودیم تک تک اتاق های خونه نصیب من شد زمانی کویک ترین اتاق مال من بود و بزرگترین مال پدر و مادرم .... بعد اونها اومدن تو اتاق کوچیکه و من تو بزرگه و بعد هم اتاقم رو با برادرم عوض کردم. تو هر اتاقی که رفتم یه اثر و رد از خودم به جا گذاشتم. یه کمد ... یه قاب ... یه میز ... یه کتاب خونه. طوری شده بود که این اواخر صاحب سه تا اتاق بودم. البته از وقتی جوجه اومده یه اتاق رو به نام خودش زده میگه این اتاق ابد.... است.

حالا دوباره اسباب کشی کردیم و رفتیم. به یه جای جدید تر. جایی که خونه نیست انگاری تنها مکانیه برای اسکان موقت.

این همه سال طول کشید تا عادت کنیم ... حالا این جا هم باید همون قدر بگذره تا احساس مالکیت بهش بهمون دست بده. حتی الان هم تو حرفامون اون خونه است. می پرسن کجاییم میگیم قل... . بعد میگیم نه .... خونه جدیده هستیم ....

از معایب دیگه اش ...... نداشتن اینترنت به مدت حداقل یک ساله ......

نظرات 12 + ارسال نظر
خسرو یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ

عادت میکنی زودتر از اونچه خودت بفهمی
۱ سال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بله . تازه اگه برم تو نوبت و لیست......... از الان .....

فیل‌تر یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ق.ظ

مبارک‌تان باشد این جای جدید. البتّه امیدوارم حالا حالا ها دیگر اسباب‌کشی نکنید؛ درد بدی است اسباب کشی! جمع و جور کردن‌هایش ... پیدا کردن همه چیز، جا دادن وسایل در جاهای جدیدی که انگار اصلاً برای این وسایل ساخته نشده‌اند ...

خیلی درد بدیه ........... به طور بدی درد میگیره و مدت ها خوب نمیشه .
برای پیدا کردن هر چیز باید به سه چهار نفر زنگ بزنی بگی فلانی ... فلان وسیله من کجاست؟؟؟؟؟
و اینکه هیچ گوشه خونه با اونی که تو براش در نظر میگیری یکسان در نمیاد ....
(و من همچنان اندر خم سوال خود مانده ام ها!)

خسرو یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ب.ظ

واو برو تولیست از الان . چه شود ؟
مدتها از دست مزاحمتهای بعضی ها هم راحتی البته اینجوری ۱ مقدار راحت میشی

از لیست انتظار رفتن متنفرم ..........
ها میگن هر خوبی بدی داره ...... حالا هر بدی خوبی ای هم داره ...
بدیش = نداشتن نت، هر روز صبح بالای صد تا باز، و حدود 20 تا ایمیل نخونده.
خوبیش= وقت آزاد برای کتاب. فیلم های مونده، و آسایش دوستان از نبود افکار مزاحم من ...

خسرو یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 ب.ظ

خب وقتی چاره ای نیست باید رفت تو انتظار
تا اونجا که من میدونم بیشتر افکار مزاحم دوستان میاد سمتت تا از تو به اونور
کتابو فیلمم که واقعا خوبه آدم وقت کنه بخونه

:)

بهروز دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ق.ظ http://ayineh.x10.mx

ما سخت به گذشته هامون چسبیدیم. هر نوع تغییری رو انکار می کنیم و نمی خوایم بپذیریمش. گاهی باید گذاشت گذشته بگذره. دانه های شن رو هرچه بیشتر در مشتت فشار بدی سریع تر از دستت فرار می کنن. ما باید به خاطره هامون ارج بگذاریم اما نباید بگذاریم کنترل زندگیمون رو در دست بگیرن. بعضی ها هستن که از زندگی ما بیرون می رن. این نهایت بی انصافیه که اون ها رو برای همیشه فراموش کنیم اما اگر هم هرکسی رو با اون ها مقایسه کنیم و نبودنشون در نگاهمون به دیگران اثر منفی داشته باشه باز هم بی انصافیه.
خونه ی قدیم گذشته. هزار تا خاطره ی جورواجور ازش هست. این خاطره ها در خونه ی جدید هم اثر می گذارن. خواه ناخواه مدام به این فکر می کنی که این خونه اون نیست. این اون خونه ی ...هک نیست(حافظه ی من رو دقت کن!) بله. اما خب این باید سپری بشه که البته می شه. به هر حال باید بتونیم حال رو بپذیریم.

میدونی چرا به گذشته می چسبیم؟ چون آشناییم باهاشون. چون ناشناخته نیستن. چون ملموس ترن تا آینده ای که نمیدونی چی پیش میاره و چی در پیش روت میذاره. اما مطمئنا هیچ کسی یا شاید بهتر باشه بگیم تعداد کمی با گذشته هاشون تسخیر می شوند.
وقتی مجبور باشی جایی باشی، اونجا رو قبول میکنی. همون طوری که همه مدرسه جدید و کار و زندگی جدید رو قبول میکنن. پس ناچارا مورد قبول میشه .
ای ول حافظه ... بابا ..... حافظه .......

فیل​تر دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ق.ظ

+ فکر می​کنم همه​ی این​ها به فرصت کتاب​خوانی​اش بیارزد!
+ خدا را شکر ما دیگر مشکل اینترنت نداریم و اگر خدا بخواهد فعلاً هم دچارش نخواهیم شد.
+ از این​ها گذشته، احتمال می​دهم رفتن از سه (یا ۲) اتاق به یک اتاق هم دردسرهای خودش را داشته باشد.

اگر فکر کردید من از موضع خودم پایین میام و به کمتر از دو اتاق رضایت میدم ... خب اشتباه کردید دیگه .
اینترنت که فعلا حالا حالا محرومم به خصوص که پی سیم به فنا پیوست ...
اری دو سه تا کتاب نخونده دارم و یه تعداد خوبی فیلم و سریال...

فیل​تر دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:53 ب.ظ

Huh, I guess you won't be able to post as much, too.Or maybe you have access to Internet elsewhere?

مطمئنا تفاوتی با گذشته نخواهد کرد. خدا زنده نگه داره اینترنت شرکت ها رو ........... :D

وواشر سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ

اولندش مبارکه. اثاث کشی سخت هم باشه ولی نو شدن خوبه. خونه ی نو مبارک.

دومندش اگر دنبال بهانه هستی که بهانه ی خوبی داری برا فرار از اینترنت. ولی اگر طالبی راه حل داره. خواستن داشتن است!

نمیدونم شاید واقعا دنبال یه بهانه بودم و هستم ... هرچند شب ها وقتی برمیگردم تو اتاقم و کار خاصی ندارم دلم میخواست اون کره زمین اون گوشه می بود تا می تونستم وارد نت بشم اما نیست ....
راه حل هم نداره فعلا با جیب مبارک من همخوانی نداره .........
بعدشم مرسی.

بهروز جمعه 24 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ق.ظ http://ayineh.x10.mx

آخ که این مسأله ی جیب چقدر حیاتیه!
من تا حالا متوجهش نشده بودم اما حالا که نیمه مستقل شدم و حسابم روز به روز خالی تر می شه و دیگه بیش از 22900 توش نمونده متوجهش می شم. اصلاً دلم نمی خواد از خانوادم پول بگیرم چون همین اواخر یک خرج نیم میلیونی رو دستشون گذاشتم و گذشته از اون دیگه بسه!
بنابراین به کار روی آوردم. الآن هم اگر بیدارم به خاطر کاره! تو وبلاگم راجع بهش نوشتم. الآن چهل ساعت پیاپیه که بیدارم! با نسکافه ی غلیظ خودمو سرپا نگه می دارم!!! فقط می ترسم روی درسم تأثیر منفی بگذاره.
برام دعا کنید.

اشتباه نکن ...... بعدا شاید از این که این جوری داری خودتو داغون میکنی که پول در بیاری پشیمون بشی. درست مهم تره ...
اما هرچند تو هم مثل من در زمان خودم حرف بقیه رو قبول نخواهی کرد و فکر میکنی مسئله تو بابقیه فرق داره ....

بهروز یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ http://ayineh.x10.mx

نه. می دونم که درسم خیلی مهمه! حرفت رو قبول دارم. منتها بعضی چیزها هست که کاریش نمی شه کرد. بعضی کارها هست که لازمه انجامشون بدی. بعضی سختی ها هست که باید تحملشون کنی. چاره ای نیست. باید سعی کنی به بهترین نحو از پسشون بر بیای. من به درس هام می رسم. از خودم، از خوشیم، از راحتیم می زنم. امروز هم از قضا امتحان ریاضی داشتم که خیلی هم خوب شد. من تقریباً در اکثر موارد یک آدم کاملاً عادی مثل بقیه هستم. حداقل در اینجور موارد.

خوبه . موفق باشی

ارغوان جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ق.ظ

آپ کن. بهمن شد!!!!

موضوع بده !

دانیال چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ق.ظ

من الان توی اون یک نهم موندم که گفتی !

زیاد اسباب کشی کردیم میدونم چه حسیه.
البته بدون اینترنت بودن رو نمی خوام بدونم چه حسیه !

به سلامتی خلاصه .

به این طرفا....
تشکر....
اون یک نهم هم ... خوب دیگه من چی بگم!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد