- یه آرزو کن بعد شمعت رو فوت کن.
چشماش رو بست، و کاملا تو حس و فکر فرو رفت. بعد چشماش رو باز کرد شمعش رو فوت کرد.
بعد رو کرد به ما و گفت میدونید چی آرزو کردم؟ آرزو کردم بتمن بشم!
بعد گفت دوباره ...دوباره روشن کن آرزو کنم... مامانم ضمن روشن کردن شمع گفت: آرزو کن عمه شوهر کنه!
اونم نامردی نکرد بعد از آرزوش گفت آرزو کردم این بار اسپایدر من بشم!