je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

صد+7:

 

چقدر مسخره است ... به جای اینکه تلفن ها و اس ام اس های توی شرکت از طرف دوست پسرت باشه... از طرف دوستای دخترته ... اما کیه که باور کنه .... 

 

چقدر مسخره است... به جای اینکه دعوای توی شرکت با دوست پسرت باشه ... با دوست های دخترته ... اما کیه که باور کنه ....  

 

چقدر مسخره است .... به جای اینکه موقعی که میخوای با دوست پسرت بری بیرون بهت گیر بدن بابا و مامان .... وقتی با دوستای دختر میری بیرون بهت میگیرن ... اما کیه که باور کنه؟ 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
بهروز چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 ب.ظ http://ayineh.co.cc

راستش تجربه ای در این زمینه ندارم.
اما می دونم که اگر با یکی از هم کلاسی های دخترت صحبت کنی و اگر ازت سوال کنه و جوابشو بدی اون وقت بچه ها بهت گیر می دن. بگذریم که چه می کنن اگه وقتی می بینیش بهش سلام بدی یا بهت سلام بده.
چقدر حساسیت هامون معکوس شدن.

میدونی تفاوت این دیدگاه به تفاوت سن و تفاوت جنس معطوف میشه. همه اینها در زمان های مختلف رخ میده. وقتی دانشجویی این طور رفتار ها کاملا طبیعیه...
:)

وواشر پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ب.ظ

1. مسخره نیست 2. چه اصراریه که باور کنن؟

۱- نظرات افراد در مواقع گوناگون متفاوته.
2- اصراری بر باور کردن یا نکردن آنها نیست. اما میدونی ما ایرانی ها چطوری هستیم؟ بیشتر از هر چیزی عاشق غیبت هستیم. عشق اینو داریم که از مسائل خصوصی افراد سردر بیاریم. (چه دوستمون باشه ... چه خواهر یا برادر و فامیل و چه همکار ) به همه جا و همه چیز سرک می کشیم و بعد با دریافت و اطلاعات خودمون موضوعات رو سط میدیم و گسترش میدیم.
عاشق مسخره کردن دیگران در این زمینه ها (ارتباطات زن و مرد) هستیم و عاشق اینیم که به دیگران بگیم چقدر در این موارد اولا مطلعیم دوما باحالیم.
بعد این درک کردن ها که یعنی ما چقدر آگاهیم و اینا ... باعث میشه تا یه نگاه "من میدونم" رو چهره ماها به وجود بیاد ... که نتیجه اش میشه ... اعصاب خوردی برای بقیه ... برای تو ...

بهروز شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ http://ayineh.co.cc

امروز می خواستیم برای شرکت در مسابقه ی دومینو که قراره در دانشگاه برگزار بشه ثبت نام کنیم. من از دومینو واقعاً خوشم میاد چون یک بازی واقعاً جذاب، خلاقانه، فکری و ضمناً گروهیه. واقعاً جذابه. به هرحال من و یکی از دوستانم به همراه دو تا از دخترهای دانشکده که چند جلسه ای کلاس حل تمرین نیمه خصوصی در یک مکان کاملاً عمومی(سایت دانشکده) باهاشون تشکیل دادیم، می خواستیم یک تیم بشیم.
بعد از مراجعه مسئول محترم فرمودن: گروه مختلط نمی تونه تو مسابقه شرکت کنه!

این مسأله برام خیلی عجیب بود و باعث شد این سؤال تو ذهنم پیش بیاد که نکنه واقعاً خبریه و ما بی خبریم!!!

آره عزیزم خبریه ... تو واقعا بی خبری... اصولا زن و مرد نباید با هم باشند. یا همکار باشن یا تو هر گروهی که ایجاب کنه چند ساعتی باهم خوش باشند دیده بشن ... چه انتظاراتی داری تو هم ها !

بهروز شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ب.ظ http://ayineh.co.cc

Donc, le problème, c'est moi. alors quelle est cette NOUVELLES?
I only know that I don't have anything to add on to this NEWS!
صرف شرکت در مسابقه ی دومینو هم خبرسازه!؟ پس اون حل تمرین ها رو بگو...!!!

ببین مشکل تو نیستی. مشکل صرفا جوونی مردم کشوره.
دیگه کمبود استاد باعث شده حتما تا چشماشون رو به کلاس ها ببندن. البته یه چیز دیگه هم هست ها. اونجا تو محیط خودشون حواسشون هست. دوربین و اینا هست. اما تو یه مسابقه که نیست.... پس تو گناه خواهی کرد حتما و میری جهنم و خب اینا اینو نمی خوان .............
(خواستی بگی سه تا زبون بلدی؟)

بهروز یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ب.ظ http://ayineh.co.cc

خب ولی واقعاً عجیبه!
من البته خیلی هم با این قضیه مشکلی ندارم ولی برام عجیبه.
بعضی وقت ها هم خیلی بد نیست. مثلاً واقعاً خوشحالم که سلف و تریای ما جداست. اصلاً نمیتونم به حالت دیگه ای به جز جدا بودنش فکر کنم. اگر مختلط بود چی می شد!

من یک لیست از نیازمندی های انسان ها رو در وبلاگم نوشتم. به نظرم چیز بدی نشد.

در مورد زبان هم بله دقیقاً منظورم همین بود!!!

:)))))))))))
خب تا جایی که من یادم هست ... میدونستم به این سه تا زبون بلدی صحبت کنی ... احتیاج نبود اعلامش کنی :D
میام میخونم. اما اگه فرصتش بود... یا به عبارتی بهتر اگه خستگی ها اجازه اش رو دادن.
فکر کن که اگه مختلط بود چی میشد.... همه در حال تظاهر بودن فقط..... و مطمئنا همه به قعر جهنم سقوط می کردن ...

بهروز یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ب.ظ http://ayineh.co.cc

خب راستش گفتم یادآوری بشه!!!
امیدوارم خستگی ها و مشکلاتت زودتر رفع بشه. هرچند من این اواخر به این نتیجه رسیدم که امید خیلی هم معضلات رو برطرف نمی کنه. یعنی امید خالی فایده ای نداره. لااقل امید تا وقتی که از طرف خود آدم نباشه خیلی فایده ای نداره. بنابراین حرف من رو می تونی به عنوان یک هم دردی صرف در نظر بگیری.
به هر حال اگر سر بزنی ممنون می شم.

گاهی به مختلط بودن سلف و تریا فکر کردم و هربار افکارم حسابی ترسناک بودن!!! واقعاْ خوشحالم که لااقل سلف و تریا مختلط نیست.

حالا چی شده که این همه به جهنم علاقه مند شدی!!!؟؟؟

جهنم بخشی از زندگی خود ماست. چرا نباید بهش معتقد بود و علاقه مند؟

خوبه حداقل یکی پیدا شد که ازمختلط نبودن سلف و تریای دانشگاه راضیه ......
میام حتما. اما در صورتی که کمی از بحران کاریم رد بشه. شایدم بحران فکریم. یا شاید بحران زندگیم . :d

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد