je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

je deviens fou

Though this be madness, yet there is method in 't

۴۹:

تو چه میدونی از دنیای من!

 

تو چه میدونی از دنیای من، تو که فرزند اولین اشعه خورشیدی و من فرزند آخرین اشعه خورشید،

تو که فرزند صبحی و من فرزند شب

تو که محکوم به زندگی و من محکوم برای زندگی

تو که نمیدونی و نمیتونی درک کنی برای به راه راست هدایت شدن تو من باید خودم رو در هزاران لایه پارچه و لباس بپوشانم

تو که تنها وقتی یه پیراهن آستین کوتاه سفید یا رنگی هم می پوشی باز هم احساس گرما تمام وجودتو دربر میگیره و به هوای خنکی مدت ها جلوی باد کولر می ایستی و از همون جا به خنده کردن با من می پردازی

تا حالا شده فکر کنی منی که حداقل لایه های لباسم در بهترین حالت دوگانه است چطوری باید با این گرمای هر سال بیشتر از پارسال کنار بیام؟

تویی که جامعه برای به اثبات رساندن سالاریت تو از همه حق و حقوق های من میگذره؟

تویی که در هنگام تصادفات رانندگان ترجیح میدهند با من تصادف کنند تا با کسی مثل تو، بلکه حق دیه کمتری بدهند؟

میدونی همه چیز برای من نصفه؟ حق زندگی، حق نفس کشیدن، و حق انتخاب؟

میدونی اگه تویی بالای سر من باشی که سایه ات در تمامی گیتی زندگی من گسترده نباشه،کسی من رو به حساب نمی آورد؟ تو میدانی به لطف نداشتن سرپرستی خانواده من همیشه کمترین ها رو دریافت خواهم کرد؟ میدانی کاری که من انجام میدم دو برابره توئه اما همیشه این توئی که خسته هستی؟

میدانی به لطف تو من هیچ گاه نمیتونم از یه خیابون 15 متری در ساعت 11 شب عبور کنم؟ میدانی تفریح برای من یعنی کلاس های آشپزی و خیاطی ؟ میدانی هرچقدر هم من کارمند خوبی باشم اما باز هم به پای تو نخواهم رسید؟ میدانی حتی رئیس هم در فکر استفاده از من است؟ در حالی که با تو دوست است؟ میدانی ورزش در جامعه درونی من حرام است؟

میدانی رنگ همیشگی من سیاه و گاها قهوه ای است؟ میدانی وقتی سینه فراخ میکنی برای من چه درد عظیمی در وجود من جاری میشه؟ میدانی تنها چیزی که در این دنیا ازت تنها درخواست میشه احترام به منه؟ میدونی چند درصد این احترام به من داده میشه؟ البته تو تنها به دونفر کسایی که تو را به دنیا اورده باشند احترام میذاری، البته اگه اونقدر بزرگ باشی وگرنه انها هم در بیشتر مواقع برای تو کنیزانی بیش نیستند.

درک کن، بفهم، باور کن و بیاندیش که احترام به من، رعایت حال بزرگتر، و منصفانه برخورد کردن تو با من، چیزی از انسانیت تو کم نمی کند.............. اما اینها همه خیالی بیش نیست..........

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
خسرو سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:53 ب.ظ

فکر نمی کنی تصویرت از من و امثال من بیش از حد سیاه وتیرست اینقدر از ماها متنفری؟ اینقدر بدیم واقعا ؟ یا تعریفی که از ما هست اینقدر تیره و سیاهه؟

یه نگاه به دور و برت بنداز... می فهمی که شاید مقدار خیلی زیادی این جوری هستند....

خسرو سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ب.ظ

در ضمن حقوقتون با ما برابر شده . دیه ارث و... .

:))))))))))))))))))))))))))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد